ما خیلی با تو کنار آمدیم. ما خیلی کنار تو ایستادیم. ما خیلی صبور بودیم. خیلی با تو ساختیم و چیزی نگفتیم. گاه کمکاریهایت را نادیده گرفتیم و با خودمان گفتیم "زمان بدهیم در آینده درست میشود". ما وارد آینده شدیم و هیج چیز نه تنها درست نشد بلکه رو به نابودی رفت. شما متخصص ساخت بحران از کارهای معمولی و کوچکید. راستش را بخواهید، اگر بخواهم با شما رک و شفاف حرف بزنم باید بگویم شما عرضهی انجام هیچ کاری را ندارید. هر چه که هست و از آن دم میزنید دروغین و پوشالیست. به مردان و زنان این سرزمین نگاه کنید، شما در مقابل صبوری چهل سالهی ما چه کردید؟ هیچ. و حالا من معترضم، خیلی هم معترضم. انتظار که ندارید دلار چهل هزاری و سکهی بیست میلیونی و پراید دویست میلیونی را ببینم و سکوت کنم؟ انتظار که ندارید درد و رنج مردم سرزمینم را ببینم و سکوت کنم؟ انتظار که ندارید ظلم و استبداد شما را ببینم و سکوت کنم؟ انتظار که ندارید نابودی و زوال پارهی تنم ایران به دست شما -که دشمنترین دشمن ایران هستید- را ببینم و سکوت کنم؟ حالا کمی به خودتان نگاه کنید. من یک جوانِ دانشجوی بیستسالهام. شما جواب اعتراض من را چگونه دادید؟ اصلاً صدای من را شنیدید؟ یا مرا دشمن و اغتشاشگر و وابستهی عربستان و آمریکا نامیدید؟ شما ما را خسته و مأیوس کردید. وادارمان کردید برای ذرهای زندگی در سرزمینمان بجنگیم. و حالا ما وسط میدان جنگیم و خوب میدانیم که هیچ چیز به روز اول برنخواهد گشت. هیج چیز شبیه قبل نخواهد شد.
- جمعه ۲ دی ۱۴۰۱