از بودن و نوشتن

کانال تلگرام و از این حرف‌ها

من همان آدمی‌ام که هر کسی را می‌دید که از بیان به تلگرام کوچ می‌کند، عصبی و خشمگین یک "بری دیگه برنگردی" در دلم پشت سرش می‌گفتم. نمی‌شود که به بیان بیایی و برای خودت خانه بسازی و اینجا اسم و رسمی به دست بیاوری و پس از مدتی کرکره‌ی وبلاگت را پایین بکشی و مخاطبانت را به آلونکی در تلگرام دعوت کنی. تلگرام شعبه‌ی دوم بیان نیست، تلگرام آلونک مطرود‌شده‌های بیان است، حتی اگر خودت انتخابش کرده باشی. من نه قصد کوچ دارم و نه قصد رفتن. فقط قرار است خانه‌ی دیگری در شهر دیگری اجاره کنم که هر وقت دلم از بیان و آدم‌هایش گرفت جای دیگری هم باشد که مأمن من باشد. آنجا بیشتر هستم و بیشتر می‌نویسم. به خودم قول می‌دهم که تلگرام رفتنم از دفعات بیان آمدنم نکاهد.

خوشحال می‌شوم آنجا ببینمتان: ******** [به دلایلی فعلاً لینکو برداشتم.]

برای این اقتصاد دستوری

مهم نیست که ارزش دلار شصت هزار تومان شده، مهم این است که اگر دویست هزار تومان هم بشود، هیچکس حق اعتراض ندارد. اصلاً چه معنی دارد یک نفر در مملکت اسلامی به قیمت دلار معترض باشد؟ دلار واحد پول آمریکاست، واحد پول بیگانگان و کفار است؛ پول آن‌ها به ما چه؟ چه کسی گفته حل مشکلات اقتصادی "تخصص" می‌خواهد که "این‌ها" ندارند، سواد می‌خواهد که "این‌ها" ندارند؟ هر که چنین چیزی به زبان آورده بگویید سریع اعدامش کنند. توهین به ارکان نظام، توهین به اسلام و جنگ با خداست؛ واقعاً نمی‌دانید!؟ در جمهوری اسلامی همه چیز با "آرمان" و "شعار" و "توهم" حل می‌شود. اگر حل نشد بروید دعا کنید و از خدا کمک بخواهید. اگر باز هم حل نشد بدانید که این‌ها امتحان الهی‌ست. در همه‌ی این موارد هر گونه اعتراض جرم است و هر که معترض است، وابسته به ایران‌اینترنشنال و فلان و بیسار است. حرکت قطار پیشرفت را نمی‌بینید واقعاً؟ وای بر شما. قطار پیشرفت با سرعت در حال حرکت است و دشمن از پیشرفت ما می‌ترسد؛ حالا اینکه همه‌ی ما سوار این قطاریم و این قطار در حال سقوط به دره‌ی مرگ است، مگر اهمیتی دارد؟ هر که گفت اهمیت دارد، اغتشاش‌گر است و می‌خواهد بین ما تفرقه بیندازد.

.
«قبل تو دنیای من چون برکه‌ای خشکیده بود
با تو اما برکه‌ی خشکیده‌ام دریا شده»
.
Designed By Erfan Powered by Bayan